کلاهبرداری از بیمه عمر

پرونده قتل مرد آهنی، مردی که به قتل نمی رسید

مایکل مالوی قربانی یکی از پرونده های جنایی مشهور، جالب توجه و قدیمی کلاهبرداری از بیمه عمر است. که از آن با نام ؛ مایکل مقاوم؛ یا ؛مایکل آهنی؛ یاد می کنند. مایکل در شهر نیویورک زندگی می کرد. قبلتر آتش نشانی مطرح بود که جان افراد زیادی را نجات داده بود. بعد از اینکه از کار خود کناره گرفت، تبدیل به فردی معتاد به الکل شد و خانه ی خود را نیز از دست داد و تبدیل به یک ولگرد مست شد. مالوی هر شب برای مست کردن به یک بار خاص میرفت و در همانجا نقش بر زمین میشد. صاحبان بار او را بیرون مینداختند و شب بعد دوباره به بار برمیگشت. صاحبان بار که از او دل خوشی نداشتند، نقشه ای چیدند تا هم از شر مایکل خلاص شده و هم پولدار شوند.

آنها مایکل را تشویق به خرید بیمه عمر کردند و خودشان را ذینفع فوت او قرار دادند. سپس یکشب تا جایی که میتوانستند به او مخلوط مشروب و ضدیخ خوراندند تا مایکل اوردوز کند و فوت شود. اوضاع مایکل به شدت وخیم شد و از هوش رفت اما صبح روز بعد دوباره بیدار شد و به زندگیش ادامه داد. چندی بعد صاحبان بار در مشروب مایکل مرگ موش ریختند او مریض شد اما سرحال امد. شب های بعد اینکار را با خوراندن جوهر سفید، روغن اسب، مخلوط کشنده ی صدف پخته شده در ویسکی ، ساردین فاسد و غذای آمیخته با سوزن نیز انجام دادند ولی در عین ناباوری هیچ یک از آنها مایکل را نکشت.

صاحبان بار به این نتیجه رسیدند که گوارش مایکل هر چیزی را هضم میکند پس بهتر است از راه دیگری او را به قتل برسانند. یکی از شبهایی که مایکل بر اثر خوردن زیاد مشروب بیهوش شده بود، او را به پارکی منتقل کردند و در هوای منفی ۲۷ درجه سانتیگراد، ۱۹ لیتر آب بر روی سینه ی او ریختند تا از سرما و انجماد قلب فوت شود. اما مایکل شب بعد زنده و سرحال به بار برگشت. صاحبان بار بعد از آن به یک خلافکار پول دادن تا با ماشین خود او را زیر کند. خودروی سبز رنگ با سرعت ۷۲ کیلومتر بر ساعت به مایکل زد و ازانجا که مطمئن بود هر کس در این شرایط خواهد مرد، محل را ترک کرد. اما مایکل با استخوانهای شکسته به مدت ۳ هفته در بیمارستان بستری شد و بعد ازان مرخص گشت. اما نهایتا صاحبان بار یکی از شبهایی که مایکل از هوش رفته بود، لوله گاز را جلوی دهان او گذاشتند و او را با مونوکسید کربن خفه کردند بلاخره مرگ مایکل اهنین بر اثر مونوکسید کربن تائید شد.

اما در این میان شایعه ی مرد آهنی آنقدر در دهان مردم پیچیده بود که بازرسان بلافاصله سراغ صاحبان بار رفتند، و آنها نیز چاره ای جز اعتراف نداشتند. صاحبان بار محاکمه شدند. یکی از آنها به زندان فرستاده شد و چهار نفر دیگر از طریق صندلی شوک اعدام شدند.